آرادآراد، تا این لحظه: 11 سال و 13 روز سن داره

آراد عشق مامان و بابا

این نیز بگذرد ( درد و دل های مادرانه )

پسر هرگز تسلیم نشو هرگز امید را از دست نده همیشه ایمان داشته باش زیرا به تو امکان مقابله می دهد بگذار زمان بگذرد ، مثل همیشه ، فقط صبور باش روهایت به حقیقت می پیوندد . پس لبخند بزن زندگی توام با رنج هاست ، بدان که این نیز بگذرد و نیروی تو افزون می شود پس همیشه در زندگی انسانی قوی و با پشتکار باش شیر مرد من . دوستت دارم  
28 بهمن 1391

مامانی مریض شده

سلام گل پسر خوشگل مامان ، یه عالمه عاشقته مامان عزیز دلم ببخش که خیلی وقته چیزی برات ننوشتم هفته شلوغی رو پشت سر گذاشتم عزیز دلم جمعه که رفتیم خونه عمو سهیل تولد عمو جون بود و ما رفتیم برای شام شب خوبی بود فرداشم که سالگرد آشنایی من و بابا جونت بود هشتمین سالگرد آشناییمون بود چه سالگردی داشتیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :)))) تا حالا چنین سالروزی رو جشن نگرفته بودیم به همین مناسبت نه من رفتم سر کار نه بابایی موندیم خونه  و جشن گرفتیم چه جشنی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!  جشن خونه تکونی همچین به این مناسبت رس خودمون رو کشیدیم که نگو من جمله برناممه های این روز شستن تمامی شیشه ها ( ١٢ عدد ) از بیرون و داخل تمیز کردن دیوار ها شستشوی ١٢ پر...
25 بهمن 1391

27 هفته گی

سلام عزیزم فردا 27 هفته میشی دارم برای امدنت لحظه شماری میکنم راستی دیروز با مامان زفتیم تمام لوازم که برای امدنت لازم بود خریدیم و خیلی قشنگ شد همه چیز فقط جات خالیه عزیزم . بابا قربونت بره 
16 بهمن 1391

خرید های پایانی رها جونم

گل پسرم سلام تاج سرم سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام یه عالمه عاشقونه عاشقتم پسر گلم  عزیز دلم دیروز با بابایی رفتیم برات خرید وای که چه چیزهای خوشگلی برات خریدیم کلی برات اسباب بازی های خوشگل خریدیم راستی رو تختی و تشک تختت رو هم خریدیم و بعدشم رفتیم از بازار مروی و برات لوازم شوینده خریدیم واقعاً عالی بود بعدشم با بابا جونی ناهار رفتیم چلوکبابی نائب و یه کباب خیلی خوشمزه خوردیم جات حسابی خالی بود دلبرکم ان شالله یه روز زود زود با هم می ریم اونجا شبم که رفتیم خونه و کلی با ذوق و شوق وسایلت رو چیدیم تو کمدات و قفسه هات پسرم خیلی کیف داره دیگه تقریباً آماده و منتظر نشستیم که زمان بگذره وقت اومدنت برسه لحظه شماری می کنیم...
16 بهمن 1391

ی آخر هفته خوب

گل پسرم تاج سرم سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عاشقتن مامان و بابا ، عشق من تمام زندگیمون شدی لحظه لحظه های زندگیمون با تو رنگ و بو گرفته هر لحظه قشنگ تر از لحظه ی دیگه شده پسر عزیزم برات آرزوهای رنگی زیادی دارم دوست دارم موفق ترین پسر دنیا باشی برای رسیدن به این آرزو هر کاری که از دست من و بابا جونت بر بیاد دریغ نمی کنیم عزیز دلم هر تکونت یه دنیاست برام و این یعنی همه چیز راستی خونه ما آخر هفته گذشته دو تا مهمون کوچولو و دوست داشتنی داشت دختر عموت نگین جون و آقا اشکان گل کلی بهمون خوش گذشت جمعه هم که عمو سهیل و زن عمو نرگس برای اولین بار اومدن خونمون روز خیلی خوبی بود کلی گفتیم و خندیدیم و خوش گذشت شبم عموجونت ما رو برای ...
14 بهمن 1391

هر روز عزیز تر دیروز

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام گل پسر خوشگلمون یه عالمه عاشقتیم من و بابا جون روز به روز هم بیشتر عاشقت می شیم عزیز دلم دیگه هر روز دارم بزرگ شدن و قد کشیدن و قدرتمند شدنت رو احساس می کنم و کیف می کنم لحظه لحظه ی زندگیمون رو با همیم ومن از لحظه لحظه های این جاودانه ها لذت می برم عزیز دلم واقعاً لحظه هام رو طلایی کردی و با حضورت هر روز رنگ های بیشتری به زندگیمون می دی راستی دیروز تولد عمو سهراب بود و خیلی خوش گذشت کلی گفتیم و خندیدیم و رقصیدیم روز خیلی خوبی بود ولی ببخش می دونم که حسابی خسته شده بودی از لگدهای گاه و بیگاهت می فهمیدم که داری خسته می شی و منم می رفتم و یه کم استراحت می کردم و دوباره برمی گشتم همه دوستت دارن ...
7 بهمن 1391
1